تاپسو

تاپسو

تاپسو

تاپسو

صدای ترول را شنیده باشد


به طور ناگهانی کوبنده و با صدای بلند، سه نفر از آنها بلند شد. آنها متوجه نشدند که چه راکتی ساخته شده اند، اما البته، کسی که در طبقه پایین باید سقوط ها و صدای ترول را شنیده باشد. یک لحظه بعد، پروفسور مک گونگالل به اتاق رفت و به دنبال آن، اسنپه را پشت سر گذاشت، و کویورل در حال عقب کشیدن بود. Quirrell یک نگاه به ترول، بیرون کشیدن یک خون آشام ضعیف، و به سرعت در یک توالت نشستن، دلخراش خود را قفل شده است.

اسنایپ خم به ترول. پروفسور مک گونگالل به رون و هری نگاه کرد. هری هرگز نظرش را ندیده بود. لبهایش سفید بود. امید به بردن پنجاه امتیاز برای گریفیندور به سرعت از ذهن هری فرو ریخت.

پروفسور مک گونگال می گوید: "چه چیزی روی زمین بود؟" با خشم سرد در صدای او گفت. هری نگاه کرد به رون، که هنوز با قطبش در هوا ایستاده بود. "شما خوش شانس بودی که کشته نشدی چرا شما در خوابگاه خود نیستید؟ "

اسنیپ به هری نگاه کرد. هری نگاهی به کف اتاق کرد. او آرزو می کرد که رون کمربند خود را پایین بیاورد.

سپس یک صدای کوچک از سایه ها بیرون آمد.

"لطفا، پروفسور مک گونگال - آنها به دنبال من بودند."

"خانم گرنجر!"

هرمیون در نهایت توانست به پایش برود.

"من به دنبال ترول بودم، چون من فکر می کردم که می توانم با آن خودم را مقابله کنم - شما می دانید، زیرا همه چیز را در مورد آنها خوانده ام."

ران گرز خود را انداخت. هرمیون گرنجر، دروغ گفتن به یک معلم؟

"اگر آنها من را پیدا نکرده بودند، اکنون من مرده ام. هری بند خود را به صورت خود جاروب کرد و رون با باشگاه خودش از آن خارج شد. آنها وقت نداشتند و هرکسی را بیرون کشیدند. آن زمان بود که من به آنجا رسیدم. "

هری و رون سعی کردند به نظر می رسید که این داستان برای آنها تازه نیست.

"خوب - در این مورد ..." پروفسور مک گونگال گفت: "خانم گرنجر، شما دختر احمقانه، چگونه می توانید از برخورد با یک تله کوه به خودتان فکر کنید؟"

هرمیون سرش را تکان داد. هری سخاوتمند بود. هرمیون آخرین شخصی بود که در برابر قوانین کار می کرد و در اینجا او، وانمود می کرد، برای از بین بردن آنها. مثل اینکه اسنیپ شیرینی ها را شروع کرده بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.