تاپسو

تاپسو

تاپسو

تاپسو

به سرعت به سمت سالن رفتند



هری وقتی به یادداشتی به رون رفت، خواندنش را سخت کرد پریشانش را پنهان کند.

رون "دو هزار تومن!" "من هرگز حتی یک نفر را لمس کردم."

آنها به سرعت به سمت سالن رفتند، تمایل داشتند تا قبل از کلاس اول خود را به صورت قلموی جداگانه باز کنند، اما در نیمه راه در سالن ورودی، آنها کابوی و گیل را در طبقه بالا قرار دادند. مالفیوی این بسته را از هری پنهان کرد و آن را احساس کرد.

او گفت، "این یک جارو برقی است،" او با هجوم مخلوط حسادت به هری بازگشت و به چهره اش اشاره کرد. "برای این زمان، پاتر، برای اولین بار، سال اول آنها اجازه ندارند."

ران نمیتونه مقاومت کنه

او گفت: "این یک شمعدانی قدیمی نیست،" این یک Nimbus دو هزار است. هری در حالی که رونی خندید گفت: "شما در خانه ملامی، یک ستاره دوقلو؟" "Comet نگاه چشمک زننده است، اما آنها در همان لیگ Nimbus نیست."

"مالفوی به عقب بر می گردد" چه چیزی را در مورد آن می دانید، ویزلی، شما نیمی از دسته را نمی توانید بفروشید. "من فکر می کنم شما و برادران خود را باید ذخیره تا شاخه به شاخه."

پیش از آنکه ران بتواند پاسخ دهد، پروفسور فلیتویک در آرنج مالفوی ظاهر شد.

"من فکر نمی کنم، من امیدوارم، پسران؟" او جیغ زد.

مالفوی به سرعت گفت: "گربه ها یک جارو برقی فرستاده شده اند، استاد".

پروفسور Flitwick گفت: "بله، بله، درست است، در حال پخش در هری. "پروفسور مک گونگالل در مورد شرایط ویژه به من گفت، پاتر. و این مدل چیست؟

هری، "نیمیب دو هزار، آقا،" گفت: "مبارزه نمی کنه به نظر وحشت بر روی صورت مالفوی خنده بدهد." وی افزود: "و این واقعا به لطف مالفوی در اینجا است که من آن را داشته ام."

هری و ران به سمت طبقه بالا رفتند، خنده آنها را در خشم و سردرگمی مللفوی خفه کرد.

هری وقتی از بالای پلکان سنگ مرمر برخوردار شد، "هری به این فکر کرد:" اگر رامبرال نول را سرقت نکرد، من در تیم نخواهم بود. ... "

"بنابراین فرض میکنم شما فکر میکنید که پاداش برای شکستن قوانین است؟" صدای عصبی از پشت سر آنها آمد. هرمیون پله ها را لرزاند، به طرز غیر قابل قبولی در بسته در دست هری نگاه کرد.

هری گفت: "فکر کردم شما با ما صحبت نمی کردید؟"

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.